رسوم نوروزی هر کدام حرکتی نمادین هستند که در پس نگاه اول و گونه ظاهر، دنیای واگو نشده را در دل خود جای دادهاند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، در جست و جوی امید، باید سری به دیرینه جشنها و اساطیر کهن هر ملت زد و با جستاری چند، به جایگاه امید در این فرهنگهای مصور پی برد. چرا که این جشنها و اساطیر، عموماً پایان فصلی و یا آغاز دگرگونی را پاس مینهند. در میان تمام این جشنها «نوروز» چیز دیگری است، که خاستگاه اصلی آن ایران است و از هزارههای دور، حکایتی است گفتنی که تا بدین روز نیز حرفهایی در دل خود نهان دارد و تو آن قدر از او درمییابی که بجویی.
این جشن اساطیر کهن، رفته رفته به دیگر دیارها نیز راه جست و اینک با همین نام و عنوان، بر تارک فرهنگ ملل متفاوت میدرخشد و حال به جاست که پیوندش را با امید نشان دهیم.
نوروز، روز امید
آغاز نوروز، مصادف است با اول ماه و اول سال که این دو، نوید دهنده شادی و نور و نشاط هستند و چه زیبا که این آغاز، مصادف با رویش نیز باشد. اول هر ماه و هر سال، برای آنان که اعتقاد دینی داشتهاند، همواره مقدس و مورد احترام بوده و چه جالب که اسلام نیز این دو را گرامی داشته است. نوروز هنگامی است که روزگار کهن، زندگی را از سر میگیرد و زمانه و آنچه در اوست، نو میشود؛ حیاتی نو در جسم خاک دمیده میشود و درخت، از این حیات بی بهره نمیماند و سال، راهی نو میپیماید.
ابوریحان درباره نوروز میگوید: «در روز ششم این ماه، نوروز بزرگ است که نزد ایرانیان عید بزرگی است و گویند که خداوندگار در این روز از آفرینش جهان آسوده شد؛ زیرا این روز، آخر روزهای ششگانه است و در این روز، خداوند، مشتری را بیافرید و فرخندهترین ساعات آن روز، ساعات مشتری است. زرتشتیان میگویند که در این روز، زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند و کیخسرو بر هوا در این روز عروج کرد و در این روز، برای ساکنان کره زمین، سعادت را قسمت میکنند و از این جاست که ایرانیان این روز را «روز امید» نام نهادند.»
مقدمات نوروزی یا حرکتهای نمادین
رسوم نوروزی هر کدام حرکتی نمادین هستند که در پس نگاه اول و گونه ظاهر، دنیای واگو نشده را در دل خود جای دادهاند.
دل مشغولی مردم در ماه اسفند، سوای دغدغههای روزمرگی، معطوف قدوم بهار نیز میشود. درست مثل بارانی که بر سر هر چیز و هر کس میبارد و از کوی و برزن، تا دشت را شامل میشود و تو گویی پای احساس بر زمین نگین فرو میرود و تو میمانی که گام برداری یا به تماشا نشینی.
رسومی که با گذشت زمان نه تنها کمرنگ و بی اثر نشد، که هر ثانیه و هر دم و هر سال، استوارتر شد؛ چرا که جشنی که امید را به مردمان هدیه میدهد، نه چیزی است که بتوان چشم از دیدنش فرو بست و یا لب به تحسینش نگشود. این مقدمات گرچه در ظاهرِ سخت، زیبا و شکوه انگیزند، اما در عمق، زیباتر و با معناترند. اینک به تفصیل به این مقدمات میپردازیم:
خانه تکانی
زدودن گرد و غباری که از گذر یک سال حکایت دارد و تعمیر خرابیهای جزئی ساختمانها و نظافت خانه بدان امید که سال نو، سالی باشد خالی از گرد و غبار؛ سالی که در آن، دلِ صاحب خانه نیز بی زنگار کینه و بغض باشد و خلاصه اگر غم و کدورتی وجود دارد در کیسه سال کهنه وانهاده شود. شاید بی ارتباط نباشد اگر بگوییم مراد از خانه تکانی، زودن کینه از زوایای دل است و نیاکانمان امیدها بدین رشته بسته بودند و با آمدن بهار، کدورتهای دیرینه به دیار فراموشی سپرده میشد و اگر کدورتی نبود، با خانه تکانی، صاحب خانه به اندیشه فرو میرفت که چگونه جان را دریابم؟ و چگونه هوای دل را داشته باشم؟ مبادا خانه جسم، پاکیزه کنیم و از روح، غافل بمانیم؟!
تهیه پوشاک
خرید لباس و کفش از مقدمات نوروزی است و والدین معمولاً خرید را از فرزندان خود شروع می کنند. حتی اگر نتوانند لباسهای نو تهیه کنند، جامههای کهنه را سخت تمیز میکنند و بعد مورد استفاده قرار میدهند و با پاکیزگی جامه به استقبال سال نو میروند، بدان امید که سال جدید نیز با تن پوشی پنهانی که شادی و خوشی در آن به ودیعه نهاده شده با آن روبه رو شود. جامه نو را در حالی برتن میکنند که طبیعت نیز تن پوشی نو به تن کرده و این بدان معناست اگر طبیعت، بار دیگر، زایش و رویش از سر میگیرد، ما نیز کمتر از او نیستیم. پس ما هم چونان طبیعت و در دل طبیعت، تن پوش خویش را وا مینهیم و دیگر تن پوشی بر تن میکنیم و در پس این حرکت نمادین، امید آن داریم که رگِ به خواب رفته و فرسودهمان برانگیخته شود و ما نیز سرشار از عاطفه و احساس شویم و راه به تعالی بگشاییم.
پهن کردن سفره هفت سین
در واپسین روزهای نوروزی، خانوادهها دست به خرید مقدمات و وسایل سفره هفتسین میزنند. مهمترین آنها سبز کردن سبزه سفره هفت سین است. کدبانوی خانه با توجه به سلیقه خود، یک یا چند دانه از دوازده دانه خوراکی را سبز میکند. این سبزه حکایت دیگری دارد. به قولی، ما نیز مانند دانه، سبزشونده باشیم. یعنی قابلیت زایش و پویایی را در روح خود نیز بپرورانیم و بعلاوه، سبزی همیشه نشانه خیر و برکت و امید بوده است. دانه سبز میکردند به امید آن که دانههای آرزو نیز به ثمر نشینند، شاورزی پر خیر و برکتی داشته باشند و محصول خوبی برداشت کنند و این همگامی با طبیعت، بیشک، نمادی بسیار زیبا و پرمعناست.
شکستن کوزه
رنج و سختی، همواره انسان را در بند میکشد و مردمان در هر زمان و هر جای جهان، برای گریز از آن، به دنبال راهی بودهاند.
کوزه شکستن در آغاز سال نو، حرکتی بود که «امید»، رکن آغازین آن به شمار می رفت. کوزه شکستن دو معنا داشت: یکی آن که رهایی از بند و دیوار بود و دیگری چون به جای کوزه از دست رفته کوزه دیگری میخریدند، این نو شدن کوزه نیز نوعی استقبال از بهار بود.
هفتسین، خوان نوروزی
ابوریحان، قدمت این سفره هفت گانه را از زمان «جم» میداند که چون جمشید بر «اهریمن» که راه خیر و برکت و بارش باران و سبزشدن گیاهان و نعمت و فراوانی را بسته بود پیروز شد، دوباره خیر و برکت و نعمت باران و سبزشدن گیاهان، شروع شد و هر کشتزار و شاخه و درختی که خشک شده بود، سبز و بارور شد، به همین جهت، مردم میگفتند: «روز نو»؛ یعنی روزی نوین و روزی تازه.
اما بعد از سفره، نوبت به ملزومات آن میرسد؛ کتاب آسمانی، در زمره چیزهایی است که بر سفره مینهند. رزتشتیان اوستا، یهودیان تورات، مسیحیان انجیل، و مسلمانان قرآن را به عنوان تقدس بر سر سفره مینهند.
این کتاب آسمانی، برکت سفره به شمار میرفت و بدان معنا بود که امیدواریم خداوندگار امسال را نیکو گرداند، ایمان ما را حفظ کند و سال را به بهترین وجه ممکن رقم زند.
نان، نشانه برکت بوده و هنوز نیز چنین است. وجود نان در سفره بدان معنا بود که امید آن داریم که سفره تهی از روزی و برکت نباشد؛ امید آن داریم که خیر و روزی اهل خانواده افزون شود.
تخم مرغ رنگ شده، از دیگر ملزومات سفره به شمار می رفت و چون حکایت از نطفه و نژاد میکند، به این امید هستیم که در سال نو افزایش زایش داشته باشیم.
آیینه، بر سر سفره و انعکاس نور شمع یا چراغ و سبزه در آن، حاکی از این است که امیدواریم که روحمان چونان آیینه صاف و صیقلی باشد تا هر تصویری را وانمایاند.
چراغ یا شمع افروخته، سر سفره، بدان امید که سلامتی افراد خانواده در سال جدید حفظ شود. ضمناً شمع را فوت نمیکردند؛ زیرا معتقد بودند عمر افراد خانواده کوتاه میشود، بلکه اجازه می دادند تا آخر بسوزد و در صورت اجبار، آن را با دو برگ سبز، خاموش میکردند. امید و باورشان این بود که چراغ نشانه سلامتی و روشنایی و طول عمر است.
و اما هفت سین، که دکتر بهار معتقد است که این هفتسین ارتباط با هفت سیارهای دارد که به گمان انسانهای قدیم، سرنوشت بشر در دست آنها بوده و تصور میشد که اگر کسی هر هفت را در اختیار داشته باشد، یعنی نظر لطف هفت سیاره را به خود جلب کند، خوشبخت میزید.
سمنو و سنجد: که نشانه عشق، زایش و تولد است، بدان امید که در سال جدید، عشق فزونی یابد و تولد و زایش افزون شود.
سکه: خصوصاً ترجیح میدادند که سکّه ضرب سال را بر سر سفره نهند؛ چرا که سکههای تازه، نشان برکت و دارندگی و ثروت است. بدان امید که جیبشان خالی نشود و برکت از زندگی آنها بیرون نرود.
سیب: که راز و رمز آن عشق است و زایش و نمودی از هدیه الهی به بنده. سیب بر سر هفت سین مینهند تا مورد لطف خدا قرار گیرند و از رزق و روزی بهشتی نصیبشان شود و دوستی خدا شامل حالشان.
سیر: که جزو سبزیجات است و حکایت از تن درستی و سلامت دارد. خود سیر نیز دارای خواص درمانی بیشماری است، بدان امید که بلا و بیماری از خانه و کاشانه شان دور شود و امیدوار بودند که با تحویل سال، بلا نیز از منزلشان رخت بربندد و در سال جدید، همراه با صحت و سلامت باشند.
سنبل: گلی است زیبا که با بهار و آمدن بهار میروید و آن را به عنوان نماد آمدن بهار بر سر سفره هفتسین می گذارند. بدان معنا که بهار آمده و ما امید آن داریم که ما نیز بهاری شویم.
شش روز آفرینش در قرآن
اما در کتاب آسمانی خود نیز به شش روز آفرینش بر میخوریم: سوره اعراف آیه ۵۴؛ سوره یونس آیه ۳؛ سوره هود آیه ۸ و سوره های فرقان و سجده و قاف که در هر شش جا، آیهها به یکدیگر بسیار نزدیک هستند. خداوند در سوره اعراف آیه ۵۴، میفرماید:
إنَّ رَبّکُمُ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَالارضِ فی سِتَّةِ أیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی العَرْشِ؛
به درستی که پروردگار شما آنچنان خدایی است که آفرید آسمان ها و زمین را در شش روز، سپس بر تخت جای گرفت.
بر تخت نشستن یا در تخت جای گرفتن حضرت دوست، بعد از روز ششم بود. علامه مجلسی در بحارالأنوار (کتاب السماء والعالم)، از امام جعفر صادق(ع) یاد میکند که فرموده است: جشن نوروز برای آفریده شدن آدمیان است. و شاید امتیازی که برای ایرانیان متصور است آن است که به حول و قوه الهی زودتر از بقیه ملل به این مهم پی بردند.
پس نوروز، روزی است که خیر و برکت از آسمان بر زمین و اهل زمین ارزانی شده و خداوند، درهای رحمتش را به سوی زمینیان گشوده و بدین جهت، با هر حرکتی که جنبه نمادین دارد، هزاران هزار امید را نقش و تصویر میکنند؛ اما بی شک، زیباترین تجلی امید در آداب و سنن ایرانی اسلامی ما، دعای تحویل سال نو است:
یا مُقّلِبَ القُلُوبِ والأبصار، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَالنَّهار، یا مُحَوِّلَ الحَوْلِ وَالأحوال، حَوِّل حالَنا إلی أحْسَن الحال
ای گرداننده دلها و دیدگان! ای پدیدآورنده روزها و شبها! ای تغییر دهنده سالها و حالات بندگان! حال ما را به بهترین حالات تغییر ده!
یعنی امید آن داریم که ما را دریابی! امید آن داریم که حال ما را تغییر دهی؛ نه تنها به صورت نیکو که به بهترین وجه ممکن! و این یعنی امیدی که بیشک، بیپاسخ نخواهد ماند.
پایان پیام/۶۳۱۰۱/ج/